ایلیا در اولین بهار عمرش
سلام عزیزم
امسال بهترین عید نوروز زندگیم و گذروندم چونکه تورو در کنارم داشتم و خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم بابت داشتنت.
پارسال این موقع تو توی شکمم بودی ولی امسال تورو سر سفره هفت سینم داشتم.
چندتا از عکسهای این ایام رو برات میذارم.
قربون چشات بشم که زل زدی به سیب
اینجا تازه سال تحویل شده و تازه از خواب بیدار شدی برا همین چشات پف کرده.
اینجا بغل خاله جونتی
اینجا هم بغل مادر جونی
اینجا هم روی دوش آقا جونی
روز شهادت حضرت زهرا هم رفتیم امامزاده صالح جای همگی خالی خیلی خوش گذشت برا تنوع خواستیم با مترو بریم
اینجا اولین باری بود که سوار مترو شدی.
روز بعدشم عیددیدنیا شروع شد و رفتیم خونه دایی های مامان و بازار عیدی های شما رونق گرفت.
امسال بعد بابایی اولین عیدی رو از دایی جون گرفتی با اولین حقوق های دایی خیلی شیرین بود
دایی جون مرسی.
اینجا هم خونه آقاجونیم.
اینجا هم رفتیم فرهنگسرا و از هوای بهاری و تمیز تهران لذت بردیم
قربون ژست وکلاهت برم من نفس
دوازدهم فروردین هم سه تایی رفتیم سینما ایران برگر و دیدیم.
تو ی سینما خیلی پسر خوبی بودی و اصلا اذیت نکردی خیلی جیگری
بعد از سینما هم رفتیم پارک نهج البلاغه ولی زیاد خوشم نیومد برا همین تغییر مقصد دادیم به طرف پارک آب و آتیش و به آقاجون ایناهم گفتیم اومدن و خیلی خوش گذشت.
مخصوصا تو که خیلی شیرین کاری میکردی و وقتی رفتیم روی پل اینقدر ذوق زده شده بودی که همش جیغ میزدی و کیف میکردی
اینجا با دایی رضا عکس گرفتی
سیزده بدر هم با خانواده زندایی رفتیم بومهن ، خیلی خوش گذشت و شما اولین سیزده تو بدر کردی.
گل پسرم هنوزم کلی عکس داری که باید برات بذارم ولی شما دیگه خسته ای و وقت لالاته.
ایشالله اوناروهم تو اولین فرصت برات میذارم.
الانم بغلم نشستی و هر از گاهی روی کیبرد میزنی و چیزایی تایپ میشه ،اینارو خودت تایپ کردی
( 0اللذذربببذلذبب ذذ 98899944گکم/ممات ددددددددددددددد.خ )
خیلی خیلی دوستت دارم